حضرت علی(ع)
دانشگاه فرهنگیان شهید پاکنژاد-گروه 15 علوم تربیتی-زیر نظر استاد محترم جناب آقای قیوم زاده
دو شنبه 26 آبان 1393برچسب:, :: 17:36 :: نويسنده : علی خیاطیون یزدی نشان دادن بهشت و دوزخبِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اصحاب على (ع ) گفتند: يا اءميرالمؤ منين ! اى كاش از آنچه كه از پيغمبر به شما رسيده ، براى اطمينان خاطر به ما چيزى نشان مى دادى ؟ فرمود: اگر يكى از عجايب مرا ببينيد كافر مى شويد، و مى گوييد ساحر و دروغگو و كاهن است ، و تازه اين بهترين سخن شما درباره من است . گفتند: همه ما مى دانيم كه تو وارث پيغمبرى ، و علم او به تو رسيده . فرمود: علم عالم سخت و محكم است ، و جز مؤ منى كه خدا قلبش را براى ايمان آزموده باشد، و به روحى از خود تاءييدش كرده باشد، تاب تحمل آن را ندارد. سپس فرمود: شما تا بعضى از عجايب مرا و آنچه از علمى كه خدا به من داده ، نشان ندهم راضى نمى شويد، وقتى نماز عشا را خواندم همراه من بياييد. وقتى نماز عشا را خواند، راه پشت كوفه را در پيش گرفت ، و هفتاد نفر كه در نظر خودشان بهترين شيعيان بودند دنبال ايشان رفتند، فرمود: من چيزى به شما نشان نمى دهم تا عهد و پيمان خدا را از شما بگيرم كه به من كافر نشويد، و امر سنگين و نادرستى به من نسبت ندهيد، چون كه به خدا قسم به شما چيزى نشان نمى دهم جز آنچه پيغمبر(ص ) به من ياد داده و عهد و پيمانى محكم تر از آنچه خدا از پيغمبرانش گرفته ، از آنها گرفت ، و فرمود: رو از من بگردانيد، تا دعايى كه مى خواهم ، بخوانم ، و شنيدند دعاهايى كه مانندش را نشنيده بودند خواند و فرمود: رو بگردانيد، و چون روگرداندند، ديدند از يك طرف باغ ها و نهرهايى است و از طرفى آتش فروزانى زبانه مى كشد، به طورى كه در معاينه بهشت و دوزخ هيچ شك نكردند، و آن كه از همه خوش گفتارتر بود گفت : اين سحر بزرگى است ، و به جز دو نفر همه كافر برگشتند، و چون با آن دو نفر برگشت فرمود: گفتار اينها را شنيدند؟ تا آن جا كه فرمود: و چون به مسجد كوفه رسيدند دعاهايى خواند كه سنگريزه هاى مسجد در و ياقوت شد، و به آن دو نفر فرمود: چه مى بينيد؟ گفتند: در و ياقوت است ، فرمود: اگر درباره امرى بزرگتر از اين هم خدا را قسم بدهم ، خواسته ام را انجام مى دهد، و يكى از آن دو هم كافر شد، ولى ديگرى ثابت ماند، و حضرت به او فرمود: اگر از اين در و ياقوت ها بردارى پشيمان شوى و اگر هم برندارى پشيمان مى شوى ، و حرص او را رها نكرد تا درى برداشت و در آستين گذاشت ، و چون صبح شد ديد در سفيدى است كه كسى مثلش را نديده ، گفت : يا اميرالمؤ منين من يكى از آن درها را برداشتم . فرمود: براى چه ؟ گفت : مى خواستم بدانم حق است يا باطل ؟ فرمود: اگر آن را به جاى خود برگردانى خدا عوض آن بهشت را به تو مى دهد، اگر برنگردانى خدا جهنم را در عوض به تو مى دهد، و آن مرد برخاست و دُر را به جايى كه برداشته بود برگرداند، و حضرت آن را به سنگريزه مبدل كرد، مانند سابق ، و بعضى گفتند: آن مرد ميثم تمار بود، و بعضى گفتند: عمرو بن حمق خزاعى . جمعه 9 آبان 1393برچسب:, :: 12:59 :: نويسنده : علی خیاطیون یزدی چهل حديث اخلاقي از حضرت علي عليه السلام :1- خير پنهانى و كتمان گرفتارى
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حضرت علی(ع) و آدرس yaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
||||||||||||||||
![]() |